130772
۰۹ دی ۱۳۹۶

مادر «ستایش»: شب و روز را گم کرده‌ام، حال پدرش از من بدتر است

صفیه قریشی، مادر کودک افغان که به دست پسری نوجوان به قتل رسید در تازه‌ترین اظهاراتش گفت: هر صبح که بیدار می‌شوم، می‌گویم ستایش من کجاست؟ او می‌گفت سال دیگر که به مدرسه می‌روم، زنگ تفریح بیا تا تنها نباشم. درد بزرگی دارم. شب و روز را گم کرده‌ام. حال پدرش هم بدتر از من است.

به گزارش کودک پرس ، مادر ستایش، دختربچه‌ای که اوایل امسال به دست پسری نوجوان به قتل رسید، پس از جلسه رسیدگی به پرونده دخترش گفت: دنبال تسویه حساب یا انتقام نیستیم، فقط می‌خواهیم خون دخترمان پایمال نشود.

او افزود: وقتی خبر قتل ستایش به گوش مردم رسید، ملت ایران با ما خواهر شدند. مادر شدند. برادر شدند. همه با ما همدردی کردند و ما تشکر می‌کنیم از ملت ایران. انتظار داریم همان طوری که دادستان جرم‌های قاتل دخترم را درجلسه دادگاه برشمرد، برای هر کدام حکم مخصوص به خودش نیز صادر و قانون اجرا شود. باورکنید تا الان چند نفر گفته‌اند که می‌توانیم پناهندگی بگیریم و به یک کشور غربی برویم، اما دنبال این نیستیم که بگوییم، چون غریبه هستیم و ایرانی نیستیم، این اتفاق افتاد.

ما دنبال این نیستیم که بین ایرانی و افغانستانی یا شیعه و سنی اختلاف بیندازیم. از همه هموطنان افغانستانی‌ام هم می‌خواهم که به خاطر ستایش غیرقانونی عمل نکنند. ما راضی به این نیستیم که قتل ستایش به پای مردم ایران گذاشته شود. برای ما که مادر و پدر ستایش بودیم خیلی سخت است. اما این اتفاق ملت ایران و افغانستان را به هم وصل کرد. برای همین امیدوارم که دادگاه هم با رأی عادلانه، این وحدت را بیشتر کند.

 

این مادر داغدار ادامه داد: انجمن صلح بارها از من خواهش کرد که در دادگاه حاضر نشوم، اما قبول نکردم، چون باید بدانم چه بلایی سر ستایش من آمده است، برای همین در دادگاه حاضر شدم. خودم را برای شنیدن واقعیت آماده کرده بودم، اما نتوانستم طاقت بیاورم و از روی صندلی افتادم و از هوش رفتم.

صفیه قریشی افزود: هر صبح که از خواب بیدار می‌شوم، می‌گویم خدایا ستایش من کجاست؟ او دلواپس مدرسه رفتنش بود. می‌گفت سال دیگه که مدرسه می‌روم، زنگ‌های تفریح مدرسه بیا که تنها نباشم. الان من درد بزرگی دارم، اما به خودم می‌گویم که تقدیر الهی بود. اگر قرص اعصاب نباشد، خواب به چشمان ما نمی‌آید. شب و روز را گم کرده‌ام. حال پدر ستایش هم بدتر از من است؛ دیگر او سر ساعت هفت غروب به خانه نمی‌آید. نمی‌تواند که بیاید. ساعت برگشتنش به خانه را تغییر داده است، بلکه شیرین زبانی‌های ستایش را فراموش کند. اما فراموشش نمی‌شود. ستایش هر وقت که پدرش از سرکار بر می‌گشت، بدو بدو به استقبالش می‌رفت. حالا دیگر کسی به استقبالش نمی‌رود. از خدا صبر خواسته‌ام. اما نمی‌دانم پدر ستایش که کل ماجرای کشته شدن او را در دادگاه شنید، چطور می‌تواند تحمل کند!

قریشی اظهار کرد:اگر قاتل ستایش درست زندگی می‌کرد، مشروب نمی‌خورد و از اینترنت درست استفاده می‌کرد، الان دخترم زنده بود.
مادر ستایش خاطرنشان کرد: 14 سال است که به ایران آمده‌ایم و با اینکه کندن چاه کار خیلی سختی است و آقای قریشی با این شغل زندگی ما را می‌چرخاند، اما تا قبل از این، از زندگی راضی بودیم. پدر و مادر آن پسر بی‌تقصیر نیستند. فرزندشان را درست تربیت نکردند، کنترل نکردند، هر چند او دیگر بچه نبود و درست و غلط کارش را می‌فهمید، یک جوان 17 ساله دیگر بچه نیست که عاقبت کارش را نفهمد. عقلش ناقص باشد و بگوید که نفهمیدم و اشتباه کردم. جنایتی که او انجام داده است کوچک نیست که متوجه نبوده باشد چه کار می‌کند. او مرتکب جرم بزرگی شده و برای همین است که انتظار داریم قانون رعایت شود و عدالت اجرا شود تا شاید جلوی جنایت‌های دیگر گرفته شود.

 

عاطفه تلقانی – نایب رئیس «انجمن صلح عادلانه برای همه»- نیز در این زمینه گفت: در خبرها آمده بود که آیت‌الله سیدحسن خمینی برای دلجویی با پدر ستایش دیدار داشته است. مقامات قضایی کشورمان نیز تأکید کرده بودند که در سیستم قضایی جمهوری اسلامی ایران تبعیض وجود ندارد. متهمان چه ایرانی و چه افغانستانی باشند در نوع رسیدگی به پرونده‌ آنها تفاوتی وجود ندارد.متأسفانه علاوه بر آلام و شوک عصبی که خانواده او متحمل شده است، در بسیاری از موارد دیده شده که خانواده قربانی قتل و تجاوز از سوی جامعه به نوعی طرد می‌شود.

این فعال صلح افزود: شنیدم که پدر ستایش با همسرش دچار اختلاف‌های شدید شده است. از خانواده‌اش بریده است و دیگر به خانه نمی‌رود. مادر ستایش مدت‌ها بود که دچار افسردگی شدید شده بود و با کسی حرف نمی‌زد.
وی تصریح کرد: شایعاتی که در جامعه افغانستانی‌های مهاجر درباره خانم و آقای قریشی مطرح شده بود، کاملاً کذب است و حقیقت ندارد.ضمن اینکه آقای قریشی به خانواده‌اش کاملاً متعهد است. منطق و بزرگواری صفیه خانم و همسرش ستودنی است. اکنون وضعیت روحی خانواده قریشی بسیار بحرانی است، بخصوص با آنچه  در دادگاه شنیدند. انتظار عجیبی است اگر کسی انتظار مصالحه داشته باشد. باید منتظر حکم صادره دادگاه ماند. اجرا شدن یا نشدن حکم قصاص به عهده خانواده قریشی و یک تصمیم کاملاً شخصی برای ایشان است.

وی تأکید کرد: یادمان باشد که خانواده قریشی در پی تسویه حساب و انتقام نیستند. اما من به عنوان یک شهروند ایرانی از برخی مسئولان و دستگاه‌هایی که وظیفه حمایتی قربانیان خشونت را بر عهده دارند، گله‌مند هستم. متأسفانه خانواده قربانیان خشونت از حمایت مناسبی برخوردار نیستند. این وظیفه سازمان بهزیستی است که ابعاد مادی و معنوی این خانواده‌ها را در نظر داشته باشد و به آن رسیدگی کند. آقای قریشی از طریق حفر چاه‌های عمیق، روزی خانواده‌اش را سر سفره می‌آورد، اما دیگر صلاح نیست که او به این کار ادامه دهد. بخصوص از زمانی که حقیقت ماجرا را در دادگاه علنی ستایش شنید.

در جلسه دادگاه شانه‌های او می‌لرزید هنگام شنیدن آنچه بر ستایش رفت، اشک‌های او در حالی جاری شد که به گفته خودش هیچ‌کسی طی این پنج ماهی که از قتل ستایش گذشته، قطره‌ای اشک از چشمان او را ندیده بود. نه در زمان تحویل گرفتن جسد ستایش گریسته بود و نه هنگام خاکسپاری ستایش. اما او در جلسه دادگاه گریست. پدر ستایش اکنون در شرایط دشواری قرار دارد. پیش از این (قبل از شنیدن چگونگی قتل ستایش) روحش جریحه دار شده بود، اما در دادگاه پشتش لرزید. او اکنون پدر چهار فرزند است، وظیفه دولت است که حمایت‌های مادی لازم را از او داشته باشد. بیم آن را دارم که در سکوت چاه و تنهایی خود به مرور جلسه دادگاه بپردازد و تاب نیاورد. باید مراقب بود که این خانواده بیش از این صدمه نبینند.

 

 

منبع: سلامت آنلاین

 

به اشتراک بگذارید :

ارسال نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نظر:
نام:
ایمیل:

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

آخرین اخبار