122858
۰۸ آذر ۱۳۹۶

گمنامی مزار کودک شهید در هیاهوی زندگی شهری سنندج

به هر جای کردستان که بنگری حقیقتی است هر جا گوش کنی سخنی هست، حتی در و دیوارها حکایت از آن روزهای خون و آتش می‌کنند ، حتی زمین بوی آن روزها را می‌دهد و هنوز خاکش جای پای شهیدان را به یادگار گذاشته است .

به گزارش کودک پرس ، به هر جای کردستان که بنگری حقیقتی است هر جا گوش کنی سخنی هست، حتی در و دیوارها حکایت از آن روزهای خون و آتش می کنند ، حتی زمین بوی آن روزها را می دهد و هنوز خاکش جای پای شهیدان را به یادگار گذاشته است .

آنچه که می گویند و می گوییم ، می نویسند و می نویسیم ، جرعه ای ناچیز از بحر ناپیداکرانی است که از شکوه و عظمت و اقتدار ، استواری و پایمردی و صلابت ، شهامت و شجاعت و ایثار موج می زند . حماسه هایی که در نوع خود تاریخ مصور و زنده ای از حرکت آزادی خواهانه و رهایی بخش ملت سرافراز ایران است .

شهادت شور آزادی، شور از قفس رستن و عدالت خواهی و حق را ستودن است . شهادت چشمه ی جوشان ایمان و زینت راه قرآن است . شهادت فوز عظیمی است که نصیب همه کس نخواهد شد و این درجه ی بزرگ را خداوند تنها به بندگان شایسته ی خود عطا می کند .

 

 

کردستان حکایت های تلخ و شیرینی را در حافظه دارد ، این خاک مطهر و مقدس از سیل خون هایی است که جز برای اسلام به زمین ریخته نشده است .به هر جای کردستان که بنگری حقیقتی است هر جا گوش کنی سخنی هست، حتی در و دیوارها حکایت از آن روزهای خون و آتش می کنند ، حتی زمین بوی آن روزها را می دهد و هنوز خاکش جای پای شهیدان را به یادگار گذاشته است .

شهیدان ما شهیدانی هستند که به سادگی نمی توان از آنها سخن گفت و مرگ کوچکتر از آن است که قامت خداجویان را بشکند و یادمان باشد که خون شهید هدر نمی رود و هر قطره اش به صدها و هزارها قطره و بلکه به دریایی از خون تبدیل و به پیکره ی اجتماع وارد می شود .

صحنه ای بسیار دیدنی و غریب،یک مزار تنها در میان انبوه خانه ها و آپارتمان ها به محاصره درآمده، نمی دانم آیا روزی اثری از این قبر باقی می ماند یا او هم مانند سایر قبرها تخریب شده و در زیر خانه یا آپارتمانی دفن می شود.

وقتی از محله ی قشلاق سنندج عبور می کردیم لحظه ای نگاهمان به چیز عجیبی جلب شد. یک زمین خاکی که اطراف آن پر از آپارتمان است و یک قبر کوچک که با میله های آهنی سفید رنگ احاطه شده است وقتی جلوتر می رویم و نگاهی به سنگ قبر می اندازیم متوجه می شویم که قبر مربوط به یک کودک شهید است خیلی جالب است یک قبر تنها در محله ای بزرگ ، اهالی محله می گویند اینجا قبلاٌ قبرستان بودکه کم کم قبرها تخریب شده اند و این قبر تنها مزاری است که باقی مانده و نام آن شهید کیانوش دیبدار بود برای اینکه از او بیشتر بدانم به بنیاد شهید استان مراجعه نمودیم و در این خصوص مرادی مسئول قسمت پژوهش بنیاد شهید استان به من بسیار کمک کرد و اطلاعات مفیدی در اختیارم گذاشت.

کیانوش دیبدار دراولین روز پاییز سال 1357 در روستای کژیکران از توابع حسین آباد سنندج چشم به جهان گشود. پدرش اسماعیل و مادرش آمنه نام داشت.او از همان اوان کودکی به دلیل فقر اقتصادی به همراه خانواده اش به سنندج کوچ نمودند و در روستای قشلاق در حاشیه ی این شهر سکونت گزیدند .

 

ایام کودکی کیانوش در میان بازی های کودکانه سپری گردید تا اینکه برای یادگیری علم و دانش راهی مدرسه شد . با وجود سن و سال کم کیانوش در کنار تحصیل علم در انجام کارها به سایر اعضای خانواده در حد توان خود کمک می کرد او در ساعات فراغت از تحصیل به همراه برادرش در پایانه ی مسافربری سنندج – تهران به دست فروشی مشغول می شد . کیانوش گاهی اوقات نیز در چرای گوسفندان خانواده را یاری می داد .

دو سال ازمقطع تحصیلی ابتدایی او در مدرسه گذشته بود و در سن 9 سالگی قرار داشت که شانزدهم خرداد ماه یک هزار و سیصد و شصت و هفت هنگامی که برای چرای گوسفندان به صحرا رفته بود در حوالی پادگان هفتم تیر سنندج به علت برخورد با مین و انفجار ناشی از آن به شهادت رسید و پیکر مطهرش را در روستای قشلاق به خاک سپردند.

مردان و زنان و کودکان قهرمان و پردل کردستانی استقامت را از آبیدر، صلابت را از شاهو و ایثار را از سیروان آموخته اند و این را به عینه در سالهای حماسه و بمباران های هوایی مشاهده کرده ایم که آنان تنها گواهانی بودند بر مظلومیت مردمی شریف و نجیب که در همیشه ی تاریخ غیور بوده و غیرت و حمیت ایرانی ، اسلامی از آنان مردان و زنانی مقاوم و با استقامت ساخته است .

 

منبع: دانا

 

به اشتراک بگذارید :

ارسال نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نظر:
نام:
ایمیل:

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

آخرین اخبار