شهرام لاسمی بازیگر و تهیهکننده برنامههای کودک از لزوم برنامهسازیها در حوزه کودک انتقاد کرد و گفت: برنامهسازی در حوزه کودک باید به سمت ایرانی شدن برود.
به گزارش کودک پرس ، تعلیم و تربیت امری بسیار مهم و درخور توجه است، از آن جایی که کودکان امروز آیندهسازان فردا هستند و پیشرفت یا شکست یک جامعه به نحوه تفکر و دیدگاه افراد برمیگردد، همچنین، هر فرد جامعه در رشد یا افول کشور تاثیرگذار است، علاوه بر این، در خصوص اهمیت تعلیم و تربیت در سنین خردسالی و کودکی، باید به کودکان این سرزمین که آینده ایران اسلامی به دست آنان رقم میخورد، توجه ویژهای داشت و از ورود فرهنگهای بیگانه و تاثیرگذاری در کودکان جلوگیری کرد، در این میان یکی از سرگرمیها و ابزاری که میتوان به وسیله آن در کودکان تاثیرگذار بود و خوراک فکری و تربیتی مناسبی را به آنان القا کرد، انیمیشن و برنامههای کودک است.
برای آشنایی بیشتر با نحوه عملکرد و اهمیت برنامههای کودک که از شبکه ملی پخش میشود با شهرام لاسمی بازیگر نقش قلقلی به گفتوگو نشستهایم که در ادامه میخوانید.
چطور شد که وارد عرصه هنر و کار کودک شدید؟
از سال 63 فعالیت خود را در زمینه هنر آغاز کردم، اولین کارم را در کنار مجید قناد و بعد از آشنایی با او انجام دادم.
کیفیت برنامههای تلویزیونی کودک را در مقایسه با دهه 60 چگونه ارزیابی میکنید؟
در دهه 60 فقط 2 شبکه تلویزیونی داشتیم، ماهواره، فضای مجازی و امکانات و تفریحات دیگری وجود نداشت، بچهها و بزرگسالان تفریح دیگری به جز تلویزیون نداشتند و به همین دلیل باید برنامههای تولیدی کارشناسی میشدند که بچهها را جذب کنند، سازندگان برنامههای کودک بسیار حساس بودند تا یک برنامه محتوا، جذابیت و بار طنز داشته باشد و برای این مسئله حتما در برنامههای کودک یک کارشناس حضور داشت که در امر چگونگی توضیح دادن یک مفهوم و تاثیرگذاری برای انجام آن توسط کودکان، نظارت داشت.
امروزه به دلیل وجود ماهواره و کارتونهای روز دنیا که از این طریق دوبله و پخش میشوند، وجود بازیهای اینترنتی و نبود جذابیت برنامههای داخلی، بچهها از تلویزیون دور شدند و نظارتی در این خصوص وجود ندارد، برنامهسازی فقط پر کردن زمان است.
به نظر شما نیاز اساسی برنامههای کودک در حال حاضر چیست؟
جذابیت، محتوای مناسب و بودجه کافی نیاز اساسی برنامهسازی است، در حال حاضر بودجهای برای تولید برنامه وجود ندارد و تهیه کنندگان به فکر جذابیت نیستند، البته حق دارند، چراکه تولید هر برنامه در تلویزیون نیازمند وجود یک اسپانسر بوده و متاسفانه اسپانسرها از طرف صداوسیما تایید نمی شوند، دلیلی که از کار در تلویزیون دست کشیدم به این علت بود که طرحی را ارائه داده بودم و برای تولید نیاز به اسپانسر داشت، بعد از گذشت 6 ماه و پیدا کردن اسپانسر، متاسفانه صداوسیما به دلیل اینکه آن اسپانسر، تیزر تبلیغاتی تولید کرده بود با آن موافقت نکرد.
صداوسیما چه اندازه از هنرمندان حمایت میکند؟
هیچی! من سالهاست عضو انجمن بازیگران هستم و از آنجا بیمه شدم که البته باید خودمان هزینه آن را پرداخت میکردیم، بانی آن مرحوم داود رشیدی بود که سبب شد هنرمندان دور هم جمع شوند و بازیها و فعالیتهایشان را ارتقا دهند، در ابتدا، 5 درصد فروش هر فیلم را برای بیمه عوامل در نظر میگرفتند که بعد از آن هم برطرف شد.
گله اساسی از صدا وسیما است، هنرمندان باید حمایت شوند، اگر امنیت شغلی داشته باشند بهتر فعالیت میکنند، امثال من به صورت برنامهای با صدا و سیما فعالیت میکنند اگر برنامه باشد کار دارند، در غیر این صورت، کاری ندارند.
در دهه 60 بهصورت تخصصی کار کودک انجام میشد یا اینکه بعد از راهاندازی شبکه کودک فعالیت تخصصی در این زمینه افزایش یافته است؟
راهاندازی شبکه کودک نیاز به پشتوانه دارد اگر برنامه تولید شود، اما بچهها نبینند فایدهای ندارد، اگر اطلاعرسانی انجام نشود و کودکان از تولید این برنامهها اطلاعی نداشته باشند، آن برنامه و برایشان جذابیتی ندارد و آن را رد میکنند، در دهه 60، همه عوامل دست به دست هم می داد تا بچهها را جذب کنند.
امروزه حضور خالهها و عموها در برنامه کودک بسیار به چشم میخورد، به نظر شما کودکان میتوانند با این افراد ارتباط برقرار کنند و آیا این افراد در آموزش مسائل تربیتی موفق عمل میکنند؟
اینکه صرفا هدف ما جذب کودکان باشد و به وسیله یک چوب در دست یا تنها با شعر کودکانه بخواهیم بچهها را جذب کنیم، کافی نیست، در حال حاضر، باید با بچهها زندگی کرد، در کنار آنها بود و نیاز کودکان را پیدا کرد، کودکان امروز با کودکان دهه 60 بسیار متفاوت هستند و تفریحات بیشتری دارند، با وجود ماهواره و تفریحات آنان، باید ببینیم نیاز بچهها چیست و چه چیزی برای آنها جذاب است، متاسفانه این نیازسنجی حتی در تولید برنامههای داخل نیز صورت نمیگیرد، اما موضوعی که جالب بوده این است که همه نسبت به برنامههای دهه 60 احساس خوبی دارند.
انگیزه شما از حضور در مشهد به مدت طولانی چیست؟
وجود امام رضا(علیهالسلام)، تماشای پیشرفت مشهد، علاوه بر این، خوشبختانه مردم مشهد همه از هنرمندان استقبال میکنند، اما در تهران اینگونه نیست و هنرمندان جذابیتی ندارند.
رشد مشهد در حوزه تولیدات برنامههای کودک را چگونه ارزیابی میکنید؟
متاسفانه فرصت نکردم، برنامههای شبکه خراسان رضوی را تماشا کنم، اما سال گذشته برای تولید برنامه دشت بهشت به اطراف مشهد سفر کردیم، با وجود افراد روستایی و تولید 30 برنامه در آن مکانها، بازخورد بسیار خوبی داشت، برای تولید برنامه باید بودجه کافی وجود داشته باشد و نیازسنجی کودکان در حوزه کودکان انجام شود، امروزه تولید اثر در حوزه کودک، کار دشواری است، اما من با تمام وجود در خدمت کودکان ایران هستم.
نظر شما در مورد شخصیت قلقلی چیست؟
شخصیت قلقلی یک بچه 5 ساله شیطون بود که اشتباه میکرد و سعی میکرد، اشتباه خودش را جبران کند و یاد بگیرد، در تولید آن برنامه طراحی صحنه به شکل یک اتاق برای قلقلی بود و ماجراهای مختلفی برای او به وجود میآمد که برای بچهها بسیار جذاب بود، با او همذاتپنداری میکردند.
یکی از ویژگیهای قلقلی این بود که در هنگام خندیدن به پشت میافتاد و پاهایش را بلند میکرد، این مسئله برای کودکان بسیار جذاب بود و از خنده دل درد میگرفتند.
یکی از خاطرات شیرین و جذاب خود از زمان برنامهسازی برای ما تعریف کنید؟
مسئلهای که بسیار برای همه مهم بود و همیشه پیگیر آن بودند، بحث صحبت کردن یا نکردن قلقلی بود، یادم است به خدمت سربازی رفته بودم و محل خدمتم روابط عمومی شهربانی بود، یک روز با لباس خدمت وارد شدم، رئیس گفت، تو فلانی نیستی؟ گفتم چرا!، گفت، از فردا با لباس شخصی بیا، خیلی به من لطف داشتند و من هر روز به منزل میرفتم.
یک بار هم زمانی که تازه وارد خدمت شده بودم، همه داشتیم، نظام جمع میرفتیم که فرمانده من را شناخت و گفت، تو برو استراحت کن.
موفقترین فردی که در حوزه کودک در دوره خودتان فعالیت میکرد، چه کسی بود؟
آن زمان برنامهها خیلی خوب بود، قورباغه سبز، برنامه محله برو بیا، محله بهداشت، اینها از برنامههای خوب آن زمان است و افراد با استعداد و بزرگی از این طریق به کار هنر معرفی شدند، همچون آتیلا پسیانی و افراد دیگری نیز در این کارها موفق عمل کردند همچون فردوس کاویانی و اکبر عبدی،.
بعد از آن نیز ما کار با مجید قناد را آغاز کردیم، آن موقع خاله و عمو نبود، در حال حاضر، هر روز یک عمو و خاله جدید در برنامهها معرفی میشود و این تاثیر منفی دارد، امیدوارم شرایط بهتر شود و برنامهسازی به سمت ایرانی شدن برود و محتوایی باشد که بچههای ایران نیاز دارند، نه اینکه فرهنگ غرب را در ایران توسعه دهیم.
در سال 94 یک ویدئو کلیپ تولید کردیم به اسم ماجراهای قلقلی که در رامسر تولید شد و براساس واحد کار مهدکودکها ساخته شده است و توزیع آن در تهران آغاز شده که به مشهد نیز میرسد.
منبع: فارس
ارسال نظر