موقعیت فعلی شما : خانه/

صحبتهای پسر 6ساله كه ناپدری اش بدن او را سوزانده است

وقتی پدرم فوت کرد، مادرم با «مهرداد» عروسی کرد. من هم به مهدکودک می رفتم و در آن جا با بچه ها بازی می‌کردم. مهرداد (ناپدری ام) سرویس بچه های دیگر مهد هم بود و آن ها را هم سوار خودرواش می کرد. یک روز من خوراکی های یکی از دوستانم را خوردم البته از خودش اجازه گرفتم ولی آن روز وقتی سوار ماشین مهرداد شدیم…

آخرین اخبار