کتاب داستان زندگی نوجوانانی است که در اسارتگاههای عراق به یکباره بزرگ شدند. داستان روزهای ۴۰۰ نوجوان است که روزی از اسارتگاههای مختلف عراق منتقل شدند به «اردوگاه اطفال».
حضرت آیتالله خامنهای خاطرهای از یک نوجوان که در دوران دفاع مقدس راننده بولدوزر بود، نقل کردند.
در مراسم اختتامیه دومین کنگره شعر کتاب دفاع مقدس مطرح شد که بیشتر شرکت کنندگان در این کنگره بانوان و کسانی بودند که در دوران جنگ نوجوان بوده یا آن دوره را درک نکردهاند.
حمید با اصرار از من میخواست که به او اجازه بدهم داخل میدان مین برود و شانسش را برای یافتن آن مینها امتحان کند.
نویسنده اردوگاه اطفال گفت: عراقیها نوجوانان ما را به اسارت میگرفتند؛ اما رزمندههای ما بار اسارت را با جوانمردی و رشادت تحمل میکردند.
من در کتاب سعی کردم نشان دهم که اسرای نوجوان ایرانی در این فضای تبلیغاتی چگونه زندگی کردند و سعی کردند تا رزمنده واقعی باقی بمانند.
در دوران جنگ تحميلی بسياری از جوانان ولايتمدار كه قلبشان لبريز از عشق امام بود راهی جبهههای نبرد شدند. برخی از نوجوانها در شناسنامههايشان دست بردند تا جانشان را فدای امام و اسلام كنند.
۲۵ اسفندماه، سالروز واقعهای دردناک و جانسوز از جانب رژیم بعث عراق با حمایت آمریکا، آلمان، فرانسه و کشورهای دیگر برای حمله به کشورمان ایران است، حمله شیمیایی که در سال ۱۳۶۶ بیش از ۵ هزار کودک، پیر و جوان غیر نظامی را به شهادت رساند و بسیاری درگیر را جانباز کرد.