موقعیت فعلی شما : خانه/فرهنگ و رسانه
213476
۲۳ بهمن ۱۳۹۸

ماجرای جبهه رفتن نوجوان ۱۴ ساله/ جنگ ادامه دارد

از ۱۲سالگی شوق حضور در جبهه را داشت، اما ۲ سال بعد توانست اعزام شود، ولی امروز و در حالی که ۴۸ سال سن دارد، همچنان آرزوی شهادت داشته و بر تداوم راه انقلاب و پیروزی از ولایت تاکید دارد.

به گزارش کودک پرس ، امید ملامحمدعلی متولد ۱۳۵۰ در جنوب تهران است، او یک رزمنده و فعال دوران دفاع مقدس و از جانبازان کشور است.

به مناسبت دهه مبارک فجر و نیز نقش مؤثر انقلاب شکوهمند اسلامی در مقاومت جانانه در ۸ سال دفاع مقدس، گفت‌وگویی با امید ملامحمدعلی انجام داده است که در زیر می‌آید:

* شما چه سالی به جبهه رفتید و لطفاً توضیح می‌دهید در آن سال چه اتفاقی افتاد، که شما را به خط مقدم کشاند؟

زمانی که جنگ علیه انقلاب اسلامی آغاز شد، من تنها ۱۰ سال داشتم و در مقطع ابتدایی تحصیل می‌کردم، یک روز از روزهای سال ۶۲ بود، که ساعت ۷ صبح در خیابان در حال رفتن به مدرسه بودم، که رزمنده‌هایی که از محله مان در ورامین به جبهه اعزام می‌شدند، را دیدم و دلم به سوی جبهه‌ها پر کشید، با خود گفتم من ۱۲ سال دارم، چرا نباید از کشور و وطنم دفاع کنم و در برابر دشمنان بایستم؟

این سوال همواره ذهن مرا آزار می‌داد، ترسیم و تصویر آن روزها کار سختی است، فضای خاصی بر جامعه حاکم بود و اغلب مردم، به ویژه جوانان آرزوی حضور در جبهه‌ها را داشتند.

در همین فکرها بودم، که ناگهان یکی از رزمنده‌ها به نام شهید رضا ایزدی به سوی من آمد، از بچه‌های محله مان بود، او اعتقاد داشت، که شهید می‌شود و شوق خاصی داشت و می‌گفت، از کشور، اسلام و وطن در برابر دشمنان دفاع می‌کنم، کمی با هم گپ زدیم، شوق او در حدی بود، که به وی غبطه می‌خوردم، آن روز تصمیم گرفتم هرطور شده خود را به جبهه برسانم.

این آرزو و تصمیم همواره با من بود، تا در سال ۱۳۶۴ یک معلم داشتیم، که خیلی پر شور و شوق بود و سخنان حماسی وی در خصوص دفاع از کشور بخش جدا نشدنی از کلاس‌های درس او بود، دیگر حضور در جبهه‌ها برایم آرزو نبود، هدف رسیدنی و شدنی بود، باید در جبهه حاضر می‌شدم.

سرانجام در سال ۱۳۶۴ توفیق شد، تا فرصتی برای حضورم در جبهه‌ها فراهم آید.

آن روزها خبری از دو دستگی و برخی اختلافات فکری نبود، همه بر دفاع از کشور مصمم بودند و در کنار هم در مقابل متجاوزان بعثی و نوکران آمریکا ایستاده بودند.

* لطفاً ماجرای اعزامتان به جبهه را برایمان بگویید.

در سال ۶۴ با حدود ۱۵ نفر از هم کلاسی‌هایم، به این نتیجه رسیدیم، که هرطور شده باید به جبهه برویم، اما افراد دارای سن زیر ۱۵ سال را به جبهه نمی‌بردند، تصمیم گرفتیم، کپی شناسنامه‌هایمان را دستکاری کنیم و به جبهه برویم.

هر ۱۵ نفر با هم راهی شدیم، در زمان اعزام به جبهه مادرم آمد که از رفتنم ممانعت کند و اجازه ندهد، به جبهه بروم، به سرعت خود را به وی رساندم و التماس کنان از وی خواستم که آبرویم را نبرد و اجازه دهد به جبهه بروم.

همه با هم با قطار به سوی جبهه اعزام شدیم، اما در «دوکوهه» و در پادگان جنوب، در لشکر ۲۷ محمد رسول الله (صلی‌الله علیه و آله و سلم) متوجه شدند، که سن ما کم‌تر از حد مجاز است، قرار شد، تمام بچه‌ها را از جبهه بازگردانند، همه التماس می‌کردیم، که اجازه دهند، در جبهه بمانیم، اما قبول نکردند.

در نهایت من، شهید صدراله حجازی و افشار را که جثه‌های بزرگ‌تری داشتیم نگاه داشتند و دیگر دوستانمان نظیر شهید کارور را بازگرداندند.

پس از ماندن در جبهه ما را به گردان مخصوص معلمان و دانش آموزان فرستادند، که در آن گردان ۴۵ روز آموزش دیدیم و سپس قرار شد، به گردان‌های دیگر تقسیم شویم.

ابتدا قصد داشتیم، وارد گردان خط شکن شویم، اما به دلیل جثه کودکانه مان، ما را نپذیرفتند، گردان‌های دیگر نیز همین کار را کردند و در نهایت در واحد مخابرات گردان قمر بنی هاشم (علیه‌السلام) به عنوان بی‌سیم چی پذیرفته شدم.

 

* آن روزها هم عده‌ای بودند، که فکر کنند، مقاومت و ایستادن در برابر دشمن کشور را به سوی شرایط خطرناک و بد می‌برد؟

بله، در آن روزها تعداد افرادی که این حرف‌ها را می‌زدند، بیشتزر از امروز بود، چرا که انقلاب به تازگی پیروز شده بود و عده‌ای هنوز امیدوار بودند، شاه بازگردد و به همه چیز کشور به ویژه مقاومت و ایستادگی رزمندگان ایراد می‌گرفتند.

اما آن روزها نیز مانند امروز، غالب مردم عشق به انقلاب و امام (ره) داشتند و گوش به فرمان امام (ره) بودند.

اگر امام فرمان می‌داد، رزمندگان و بسیجیان به سرعت تا بغداد پیش روی می‌کردند.

* می‌توانید، برایمان شرایط امروز کشور و سختی‌ها و مشقات را با شرایط روزهای جنگ مقایسه کنید؟

امروز نیز مانند اوایل انقلاب اسلامی کشور درگیر جنگ بود، اما جنگ آن روزها جنگ سخت و جنگ امروز نرم و تحریم اقتصادی است.

اعتقاد راسخ دارم، که فرمول پیروزی در ۸ سال دفاع مقدس، امروز نیز می‌تواند سبب پیروزی کشور در جنگ اقتصادی و جنگ نرم شود، یعنی اطاعت از رهبری، پیروی از ولایت فقیه و خلوص و ایستادگی برای رسیدن به هدف و پایمردی و عملکرد جهادی.

شما تجربه ۴۱ سال انقلاب اسلامی را ببینید، هر کجا با قوت و قدرت وارد شدیم و عملکردمان برای خدا و جهاد در راه خدا بود، پیروز میدان بودیم و هر کجا چشممان به خارج از کشور بود، ناتوان بودیم، روحیه امروز مردم کشور ما پس از ۴۱ سال از انقلاب اسلامی همچنان حماسی بوده و هرگز زیر بار زورگویی نمی‌روند، اما از طرفی از مسئولان گلایه مندند و انتقاداتی بر شرایط معیشتی خود دارند.

ولی این انتقادات سبب نمی‌شود، که از مسیر خود و تداوم راه انقلاب اسلامی با ایستند.

* حضور پرشور در انتخابات و نیز راهپیمایی ۲۲ بهمن چه تأثیری بر تداوم راه انقلاب و نیز قدرتمندی کشور دارد؟

ما برای این انقلاب شهیدان بسیاری تقدیم کرده‌ایم، جوانان پاکی که با بسیاری از آنها خاطره دارم، افرادی که هدفشان برای حضور در جبهه‌ها جاه و مقام نبود، آنها رفتند تا انقلاب بماند، تا اسلام و ایران بماند.

حال که ما مانده‌ایم، باید راه آنها را ادامه دهیم و این تداوم راه با حضور در صحنه‌های انقلابی مانند ۲۲ بهمن، انتخابات و… اتفاق خواهد افتاد، امروز اگر با هم اختلاف عقیده هم داریم، باید در برابر دشمن و در شرایط جنگی امروز اختلافات را کنار گذاشته و پشت خاکریز با قدرت بایستیم و اجازه نفوذ به دشمن را ندهیم.

 

 

 

منبع: مهر

 

به اشتراک بگذارید :

ارسال نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نظر:
نام:
ایمیل:

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

آخرین اخبار