188510
۲۰ آذر ۱۳۹۷

داستان غم‌انگیز «مسی افغان»

«چیزی که می‌خواهم این است که کنار مسی باشم. این که او به من کمک کند و از اینجا من را بیرون ببرد. وقتی بزرگ شدم، من هم می‌خواهم مسی شوم.»

به گزارش کودک پرس ، داستان مرتضی احمدی، «مسی کوچک افغان» در سال ۲۰۱۶، دنیا را تحت‌ تأثیر قرار داد. او همان نوجوان بی‌نام‌ونشانی بود که عکسش در فضای مجازی به‌سرعت دست‌به‌دست می‌چرخید؛ با لباسی از پلاستیک راه‌راه آبی‌وسفید به رنگ لباس تیم ملی آرژانتین که رویش نام و شماره مسی را حک کرده بود. آن‌قدر این تصویر برش داشت که لیونل مسی، فوق‌ستاره بارسلونا و کاپیتان تیم ملی آرژانتین، بر آن شد تا هرطور شده صاحب عکس را گیر بیاورد. بالاخره پس از اندکی جست‌وجو، آن پسر با همان لباسی که یک کیسه پلاستیکی بود پیدا شد: مرتضی احمدی، شش‌ساله از افغانستان. لئو مسی که خودش ارتباط تنگاتنگی با سازمان یونیسف دارد و حمایت ویژه‌ای از کودکان در سراسر دنیا می‌کند، ترتیبی اتخاذ کرد تا این بازیکن را از نزدیک ببیند. او در سفر بارسلونا به قطر برای انجام یک بازی دوستانه، در اواخر سال ۲۰۱۶ بالاخره مرتضی را از نزدیک دید؛ لئو، مرتضی را به زمین مسابقه هم برد و دست‌ آخر به او علاوه‌ بر لباس‌های کامل باشگاه بارسلونا، لباس تیم ملی آرژانتین با یک توپ فوتبال را هم اهدا کرد. آن روز مرتضی یکی از خوشحال‌ترین کودکان روی زمین بود.

از رؤیا تا کابوس

زندگی برای این پسربچه افغان خیلی زود از رؤیا تبدیل به یک کابوس شده؛ او که می‌رفت تا تبدیل به مشهورترین چهره افغان شود، کمی بعد از دیدار با لیونل مسی، زندگی‌اش دستخوش تغییرات زیادی شد و مجبور شد به همراه خانواده، از خانه و زندگی‌شان بگذرند و از ترس طالبان از شهر و دیار آواره شده و به کابل پناه ببرند؛ آن‌هم در یک خانه اجاره‌ای مشترک که فقط توانسته‌اند هزینه تأمین یک اتاقش را بدهند. درواقع در ماه نوامبر، خانواده مرتضی مجبور شده‌اند خانه‌شان در جاغوری، یکی از مناطق استان غزنی، بعد از حمله طالبان را ترک و به منطقه‌ای در کابل فرار کنند. شفیقه، مادر مرتضی، به خبرگزاری فرانسه می‌گوید بعد از شنیدن اولین صداهای شلیک، تصمیم گرفته‌اند خیلی سریع از آن منطقه فرار کنند. «ما هیچ وسیله‌ای همراهمان برنداشتیم. فقط توانستیم جانمان را نجات دهیم». خانواده احمدی از «هزاره‌ها» هستند و شیعه. در گزارشی که سازمان ملل منتشر کرده، طالبان که سنی هستند، در یک عملیات نظامی به شبه‌نظامیان هزاره حمله کردند و در نهایت کاری کردند تا چهار هزار خانواده آواره و مجبور به فرار شوند. شاهدانی که این اتفاقات را برای خبرگزاری فرانسه شرح داده‌اند، از روزها نبرد، «کشتار واقعی»، مرگ صدها سرباز، شورشی و شبه‌نظامی خبر داده‌اند. سازمان ملل در گزارشش نوشته: «خانواده‌های زیادی پس از به‌آتش‌کشیدن خانه‌شان، مجبور به فرار و رفتن در پی مکانی امن برای زندگی شده‌اند.»

در پی کشتن مرتضی!

با وجود اینکه خانواده مرتضی از منطقه گریخته‌اند، ولی از ترس شورشی‌ها هنوز هم آرامش ندارند. شفیقه، مادر مرتضی که به‌وضوح از اتفاقات رخ‌داده می‌ترسد، می‌گوید: «نمی‌دانم چرا از زمانی که مرتضی مشهور شده، طالبان قصد جانش را کرده‌اند. آنها گفته‌اند اگر او را بگیرند، قطعه‌قطعه‌اش می‌کنند». البته دلیل این موضوع می‌تواند مخالفت طالبان با ورزش باشد؛ از سال ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱ که این گروه در افغانستان قدرت را به دست گرفته بود، ورزش‌کردن مجازات داشت و ورزشگاه‌های فوتبال در کابل هم تبدیل شده بود به محلی برای اعدام‌ها. شفیقه درباره چگونگی فراری‌دادن مرتضی می‌گوید: «از ترس اینکه کسی او را بشناسد، صورتش را پوشاندم و فرار کردیم. ابتدا به مسجدی در بامیان رفتیم و بعد شش روز منتظر ماندیم تا به کابل برویم». از وسایلی که مرتضی و مادرش جا گذاشته‌اند باید به کادوهای لیونل مسی اشاره کرد؛ آن کادوها در جاغوری مانده، ولی پدر خانواده هم آنجا مانده تا کاملا از آن هدایا مواظبت کند.

می‌خواهم مسی شوم

با وجود اینکه نیروهای امنیتی افغانستان حملات طالبان را خنثی کرده، امثال خانواده احمدی هنوز احساس امنیت نمی‌کنند، چون حتی پیش از حمله طالبان هم، شفیقه، مادر مرتضی، می‌گوید احساس امنیتی نمی‌کرده است: «این گنگسترها فکر می‌کنند مسی پول زیادی به ما داده، به همین خاطر تهدید می‌کردند که مرتضی را می‌دزدند.»

این خانواده ابتدا به پاکستان فرار می‌کنند تا آنجا بتوانند پناهندگی در هر کشوری را بپذیرند و بروند، ولی در نهایت با قلب شکسته دوباره به جاغوری برمی‌گردند. شفیقه می‌گوید: «چاره‌ای به غیر از بازگشت نداشتیم، نه پولی برایمان مانده بود و نه اینکه کاری در پاکستان داشتیم. وقتی هم برگشتیم، تهدیدات دوباره از سر گرفته شد.»

عارف، پدر خانواده، تصمیم گرفته بود با تهدیدات مبارزه کند، ولی از ترس اینکه مرتضی را بدزدند، حتی نگذاشتند که او به مدرسه برود. شفیقه می‌گوید: «شب، بعضی وقت‌ها، غریبه‌هایی را می‌دیدیم که خانه‌مان را زیر نظر دارند و بعد هم تلفن‌های مشکوکی به خانه می‌شد.»

مرتضی یکی از ۳۰۰ هزار آواره‌ای است (۵۸ درصد آنها زیر ۱۸ سال هستند) که از شروع سال به دلیل درگیری با طالبان مجبور به ترک خانه‌اش شده است. همایون ۱۷ ساله، برادر بزرگ مرتضی، همان که روی آن کیسه پلاستیکی نام و شماره مسی را برای مرتضی نوشته بود هم به خبرگزاری فرانسه می‌گوید: «واقعا می‌ترسیم اگر کسی چیزی بفهمد، اتفاق بدی بیفتد. به همین خاطر اصلا دلمان نمی‌خواهد جایی را که مرتضی پنهان شده برملا کنیم». خود مرتضی هم که می‌گوید دلش می‌خواهد دوباره پیراهنش را بپوشد و برود با مسی بازی کند. «دلم برای مسی تنگ شده. وقتی دوباره او را ببینم به او می‌گویم سلام، چطوری. او هم به من می‌گوید خوبم، مراقب خودت باش. بعد با او به زمین مسابقه بروم تا او بازی کند و من هم نگاهش کنم.»

مرتضی نفس عمیقی می‌کشد و ادامه می‌دهد: «چیزی که می‌خواهم این است که کنار مسی باشم، این که او به من کمک کند و از اینجا من را بیرون ببرد. وقتی بزرگ شدم، من هم می‌خواهم مسی شوم«.

منبع: روزنامه شرق

به اشتراک بگذارید :

ارسال نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نظر:
نام:
ایمیل:

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

آخرین اخبار