کتاب داستانی «ماجراهای بزی پرستار» نوشته آر.ای.اسپرات با ترجمه معصومه رستمزاد برای مخاطبان گروه سنی کودک توسط انتشارات آفرینگان منتشر و راهی بازار نشر شد.
به گزارش کودک پرس ، کتاب داستانی «ماجراهای بزی پرستار» نوشته آر.ای.اسپرات به تازگی با ترجمه معصومه رستمزاد توسط انتشارات آفرینگان منتشر و راهی بازار نشر شده است. مخاطبان اصلی این کتاب کودکان گروه سنی ج هستند و نسخه اصلیاش در سال ۲۰۰۹ چاپ شده است.
داستان این کتاب درباره بز زیبایی است که از سیرک فرار میکند تا پرستار بچه بشود. به این ترتیب، آدمها عاشق پرستاربچهای میشوند که مهارتهای حیرتآوری دارد. این بز فریبنده و زیبا، میتواند از توی توپ پرتاب شود و کیک شکلاتی درست کند…
«بزی پرستار» مجموعه داستانی چند جلدی به قلم آر.ای.اسپرات نویسنده استرالیایی است که هر جلدش ماجراهایی درباره بز مورد اشاره را به عنوان یک شخصیت خیالی داستانی، برای بچهها و البته بزرگسالان در بر میگیرد. داستانهای این مجموعهها، در عین داشتن موقعیتهای خندهدار، شیطنتآمیز و طنز، به موضوعات و مفاهیمی میپردازند که قرار است مخاطب را به فکر فرو ببرند.
کتاب پیش رو، ۱۲ قصه یا بخش دارد که به ترتیب عبارت اند از: ورود نمایشی بزی پرستار، بهترین روز زندگی بزی پرستار، لئوناردو بزی، بزی پرستار و پودرِ شربت آبلیمویی که همه را از خطر نجات داد، آقای گرین تقاضای کوچکی دارد (اما زود پشیمان میشود)، پرستار علیه پرستار، سفر دریایی بزرگ بزی پرستار، بزی پرستار و دزد خانه، بزی پرستار و فراری، بزی پرستار و انتقام رئیس سیرک، بزی پرستار و شکست مفتضحانه پای، خواهر بدذات آقای گرین.
در قسمتی از این کتاب میخوانیم:
چون بزی پرستار تو پول خرج کردن ناخنخشک نبود و خودش پیشنهادهای زیرکانه زیادی داشت، همیشه زودتر از بقیه متوجه پیشنهادهای زیرکانه دیگران میشد. پس گفت: «چه پیشنهاد زیرکانهای!»
بزی پرستار با مردی که قایق اجاره میداد معامله رضایتمندانهای کرد. در ازای ساعتمچی مورد علاقه آقای گرین (که خیلی اتفاقی توی جیب بزی پرستار بود)، مرد کوچکترین قایق بادبانیاش را به بزی پرستار و بچهها داد و اصول قایقرانی را هم در پنج دقیقه به آنها یاد داد. بنابراین، هرچند نمیدانستند قرار است چه کار کنند، رفتند قایقسواری.
بزی پرستار فورا مشغول قایقرانی شد. او همه عمرش را تو سیرک گذرانده بود، به کنترل کردن طناب و پارچههای کرباس بزرگ عادت داشت. در چشمبرهمزدنی، با خوشحالی داشت قایق را با سرعت زیاد در آب هدایت میکرد.
بچهها شیفته تجربه او شده بودند. بر اثر تکانهای قایق دِرِک حالت تهوع بدی داشت. اما، جدای از این، از حس آزادیای که داشتند لذت میبردند. مثل رانندگی با ماشین بود (همه آنها رانندگی کرده بودند چون بزی پرستار برای مفهوم گواهینامه رانندگی هیچ احترامی قائل نبود) حتی بهتر از آن بود، چون در دریا جادهای وجود ندارد که مجبور باشی آن را بگیری و بروی. خیره شدن به عمق آبیِ آب و فکر کردن به اینکه زیر آن چیزی نیست جز آب، ماهی و شاید شهر اسرارآمیز آتلانتیس، شگفتانگیز بود.
این کتاب با ۲۰۸ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۱۳ هزار تومان منتشر شده است.
منبع: مهر
ارسال نظر