15734
۱۰ بهمن ۱۳۹۵

فقر شدید خانواده بنابی

مادر دو کودک بنابی به علت مشکلات زندگی در اندیشه فروش کلیه خود چنین می گوید.

 

به گزارش کودک پرس، مادری خسته از مشکلات زندگی و تنهایی در مواجهه با این مشکلات از شرح حال زندگی خود، چنین میگوید: سالهای ابتدایی زندگی مشترک با همسرم، زندگی خوبی داشتیم ولی طی اتفاقاتی همسرم به راه های خلاف و اعتیاد سوق پیدا کرد، بارها برایش اخطار دادم که این کار را انجام ندهد ولی هر روز بیشتر از روز قبل ادامه میداد، تا زمانی که شروع به فروش مواد کرد.
وی در ادامه می گوید: روز به روز زندگی ما بیشتر آسیب می دید، کار تا جایی پیش رفت که قرض های سرسام آور ما را زمین گیر کرده و صاحب منزل هر روز برای طلب کرایه عقب مانده خود در خانه ما را میکوبید، چون همسرم هیچ درآمدی نداشت و درآمد اندکش را هم صرف مواد میکرد، به همین خاطر مجبور بودم برای جبران هزینه های زندگی و فرزندانم خودم مشغول کار شوم.
این مادر دلسوز می گوید: من دو فرزند پسر ۶ ساله و ۱۲ ساله دارم، تاثیری که همسرم روی فرزندانم میگذاشت بسیار منفی بود، حتی تا حدی پیش رفته بود که از فرزندانم به عنوان حامل مواد استفاده میکرد.

وی ادامه داد: سر انجام برای جلوگیری از تاثیرات منفی همسرم روی فرزندانم، مجبور به تماس با پلیس شدم، در نهایت او را زندانی کردند و هنوز هم در زندان به سر می برد، سالهاست با کارگری و تمیزکاری و نگهداری از پیرزنان و کودکان، خورد و خوراک خانواده ام را تامین میکردم، ولی دیگر کاری پیدا نمیکنم، پسر کوچکم سوءتغذیه شده است و پسر بزرگترم هم هر روز هنگام رفتن به مدرسه، فقط نان خالی همراه خود میبرد.

این مادر در ادامه درد دل های خود، چنین میگوید: خودم پدر و مادر ندارم و برادر و خواهرم نیز مرا به فراموشی سپرده اند و هیچکس برایم کمک نمیکند، وقتی از برادرم کمک میخواهم میگوید فرزندانت را رها کن تا کمکت کنم! مگر میشود از جگر گوشه هایم دل بکنم؟

او با چشمانی پر از اشک و دل داغدار میگوید: فرزندانم هرشب با شکمی گرسنه میخوابند، حاضرم بمیرم اما این وضعیت را نبینم؛ تحمل سختی دیدن و گرسنگی فرزندانم برایم سخت شده است، تصمیم گرفتم یکی از کلیه های خود را بفروشم تا زندگی خود را بچرخانم.

وی در ادامه گفت: اجاره منزل چند ماه است که عقب افتاده است؛ برای اینکه به چشم صاحبخانه دیده نشوم صبح ها خیلی زود همراه فرزندانم از خانه بیرون میروم و شبها دیر وقت باز میگردم!

این مادر رنجور با ناراحتی و تاسف، گفت: نمی دانم دیگر چکار کنم، از کسی در خواست و تقاضای پول ندارم، من فقط میخواهم کاری آبرومندانه داشته باشم تا بتوانم شکم فرزندانم که هر شب گرسنه میخوابند را سیر نگهدارم. به همه جا مراجعه کرده ام ولی تاکنون هیچ جایی برای کارکردن پیدا نکرده ام.

این مادر فداکار قبلا در یکی از مراکز آموزشی رانندگی شهرستان کار کرده است و از همان مکان گواهینامه خود را دریافت کرده است، تا اینکه روزی برسد با خرید یک خودرو در آژانس بانوان مشغول شود.

وی در پاسخ به سوال خبرنگار  مبنی بر “اینکه چه انتظاری از مسئولان دارید”، گفت: به تک تک مسئولان عزیز مراجعه کرده ام اما جوابم ندادند، انتظاری که داشتم این بود، کاری برایم فراهم کنند تا در کنار فرزندانم باشم و کار کنم؛ اما فکر کردند منم مثل بقیه الکی پیش آنها رفته ام.

این مادر در خاتمه گفت: تنها شغلی که می توانم به بچه های خود هم برسم، مشغولیت در آژانس است، که مستلزم خرید یک خورو است، انتظار دارم حداقل با فراهم کردن وامی از سوی مسئولان، مشکل ما برطرف گردد.

گفتنی است، در حال حاضر این مادر و دو فرزندش در یک منزل استیجاری زندگی می کنند، که نیاز مبرم به کمک مالی از سوی مردم و مسئولان دارند.

 

 

 

بر اساس این گزارش، افرادی که قصد کمک به این خانواده را دارند، جهت هماهنگی با دفتر خبری انعکاس بناب به شماره های ۳۷۷۲۸۰۰۵ و یا ۰۹۳۶۸۳۸۴۸۲۹ تماس حاصل فرمایند.

 

منبع : انعکاس بناب

به اشتراک بگذارید :

ارسال نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نظر:
نام:
ایمیل:

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

آخرین اخبار