موقعیت فعلی شما : خانه/مشکلات تربیتی/مقالات
10282
۰۶ مهر ۱۳۹۵

میل به تک فرزندی یک عارضه است.

فرزند آوری در سراسر تاریخ از کارکرد های مهم خانواده بوده است. ترغیب خانواده ها به داشتن یک فرزند سبب شده تا والدین با شعار دو فرزند کافی است در عمل به یک فرزند اکتفا کنند. تک فرزندی گرچه پدیده ی جدیدی نیست اما در جامعه ی ما در هیچ زمانی مانند الان فراگیر نبوده است. در میان آموزه های اسلامی نه تنها به یک فرزند توصیه نشده بلکه ضمن مخالفت با آن با رعایت شرایطی دعوت به ازدیاد نسل شد هاست بگونه ای که در قرآن کریم تکثیر نسل ب هعنوان یکی از مهمترین اهداف ازدواج معرفی شده است.
به گزارش کودک پرس پرس : فرزند آوری در سراسر تاریخ از کارکرد های مهم خانواده بوده است. ترغیب خانواده ها به داشتن یک فرزند سبب شده تا والدین با شعار دو فرزند کافی است در عمل به یک فرزند اکتفا کنند. تک فرزندی گرچه پدیده ی جدیدی نیست اما در جامعه ی ما در هیچ زمانی مانند الان فراگیر نبوده است. در میان آموزه های اسلامی نه تنها به یک فرزند توصیه نشده بلکه ضمن مخالفت با آن با رعایت شرایطی دعوت به ازدیاد نسل شد هاست بگونه ای که در قرآن کریم تکثیر نسل ب هعنوان یکی از مهمترین اهداف ازدواج معرفی شده است.
برخی از آسیب های تک فرزندی با رویکرد روان شناسی و علوم تربیتی عبارت اند از :
1- رواج فرنگ فرزند سالاری
در خانواده های تک فرزندی، بیش از حد به خواسته های و مطالبات فرزند توجه شده و اغلب افراط و زیاده روی والدین در برآوردن خواسته های تنها فرزندشان مشاهده می شود. هرچند این خواسته های غیر منطقی، بلند پروازانه و فراتر از توان و بنیه مالی خانواده و یا حتی بیرون از مرزها و محدود قانونی و شرعی باشد.
این توجه بیش از حد والدین و قرار دادن فرزند در کانون توجهات اثرات سوئی بر شخصیت کودک دارد.اینگونه کودکان غالبا حساس، زودرنج، پر توقع و کم صبر هستند و نمی توانند عواقب اشتباهات خود را آزموده و مسئولیت عمل خود را بپذیرند.این کودکان از جامعه پیرامون شان انتظار دارند همانند والدین با آنها رفتار کرده و چتر حمایتی خود را بر سر انان بگسترانند.
فرزند سالاری مانع شکل گیری شخصیت فعال فرزند می شود. شخصیت فعال شخصیتی است که بر اساس آن، فرد نسبت به نگرش و رفتار خود هوشیار است، به راحتی تصمیم گرفته، کار خود را با اعتماد به نفس پیش برده و آن را به اتمام می رساند و کمتر دچار تردید می شود.
تک فرزندها کمتر با مشکلات مواجه شده زیرا در معرض تجربه کردن شکست، ناکامی، رانده شدن و … قرار نمی گیرند و شرایطی را که لازمه ی بلوغ روحی و روانی است تجریه نمی کنند. در بسیاری از اوقات در آنجا که دنیای واقعی کاملا مطالبق میل و خواسته این کودکان و پاسخگوی توقعاتشان نیست، دچار سرخوردگی و ناسازگاری می شود.
2- بلوغ زودرس
فرزند در دوره اولیه کودکی بیشتر نیازمند حضور والدین خود است، ولی در دومین دوره کودکی اش نقش همسالان لارزتر می شود و مهارت های زیادی را از آنان می آموزد.
وجود خواهر یا برادر بزرگتر نیز می تواند مهارت های لازم برای اجتماعی شدن او را فراهم کند. حال اگر فرزند تک باشد به ناچار باید در کنار بزرگسالان پرورش یابد. در نتیجه او تجریه ای از کودکی و نوجوانی خود نداشته و با بازی ها، کارها و نقش های این گروه سنی آشنا نیست و یک دفعه پرشی به دوران مسئولیت پذیری بزرگسالان خواهد داشت. به همین دلیل از لحاظ روحی و روانی بسیار سریع تر رشد کرده و دنیا را از دید بزرگسالان می بیند. حضور در چنین خانواده ای که فقط شامل افراد بالغ است سبب بلوغ زودرس کودک می شود.
 از عوارض بلوغ زودرس این است که کودکان در مقابل استرس های زمان جوانی قرار گرفته ولی از دانش مقابله ب اآن بی اطلاع هستند، آنها از نظر جسمی نشانه های بلوغ را دارند؛ ولی تجربه کافی ندارند. در این شرایط در هر دو جنس، به دلیل افزایش تمایل به شهوت، رفتارهای ناهنجار همچونخودارضایی در آنان بروز می نماید.
3- کم شدن روابط اجتماعی و عدم جامعه پذیری
فضای زندگی خانوادگی توام با فرصت های کافی برای روابط متقابل و متنوع بوده، برای فرزندان الگوهای رفتاری و زمینه های تبادل تجارب و تمایلات و عواطف را به وجود می آورد و از عوامل موثر در بهبود مهارت در روابط اجتماعی است. اما در خانواده هسته ای و محدود و با فرزندان کم و به خصوص تک فرزند، برخورداری از فضای زندگی خانوادگی ممکن نیست. زندگی در کنار برادر یا خواهر روحیه جامعه گزایانه کودک را تقویت کرده و مدیریت در روابط اجتماعی را به وی می آموزد. هم دلی و هم سویی با افراد خانواده، عشق ورزی و سهولت در برقراری ارتباط با افراد هم سن در جامعه و مدرسه از اصلی ترین ویژگی های فرزندان خانواده های دارای بیش از یک فرزند است.
گرایش به انزوا، افسردگی، ضعف در برقراری ارتباط با همسالان، توجه بیش از حد به بازی های رایانه ای و انفرادی، ترس و تنفر از حضور در گروه های اجتماعی از جمله خصوصیات تک فرزندهاست.
محدودیت روابط اجتماعی در خانواده های تک فرزند می تواند دنیای روانی و اجتماعی افراد را محدود جلوه دهد و در این شرایط اگر مشکلی برای فرد به وجود آید ممکن است پیامده های تهدید کننده ای پدید آورد، زیرا فرد می ترسد با از دست دادن یک نقطه ی امید و اتکا نتواند به کانون دیگری چشم امید داشت هباشد زیرا محدود بودن روابط اجتماعی فرد، جزئیات آن می تواند اشتغال ذهنی زیادی برای افراد ایجاد کند. برای مثال دیده می شود که مادر با مشاهده ی کوچکترین احتمال آسیب یا بیماری فرزندش سراسیمه و آشفته شده و هر رفتار ظاهرا غیر معمول و غیر عادی کودک را نشانه ای از پدیدایی مشکل رفتاری و اخلاقی تلقی نماید، یا پدر ب ابروز کوچکترین مشکل در زندگی خانواده دچار حالت اضطراب و دستپاچگی گردد و البته توجه ب هجزئیات رفتاری در ای نگونه خانواده ها سبب درگیری های کم اهمیت در خانواده نیز می شود.
4- کاهش انسجام خانواده
یکی از مولفه های خانواده منسجم، پیوندهای عاطفی و میزان وابستگی فرزندان به والدین و بالعکس است. به همان میزان که وابستگی متعادل ضروری و ارای مزایای فراوان است افراط و تفریط در آن دارای آسیب بوده و مشکل زاست. در خانواده های تک فرزند میزان وابستگی دارای افراط و تفریط است.به این معنا که گاهی اوقات فرزند به  سبب اشتغال والدین مورد بی مهری و بی توجهی قرار می گیرد و گاهی نیز در کانون توجه بیش از حد والدین است. تعدد فرزندان می تواند سبب ایجاد هماهنگی لازم و شکل گیری وابستگی متعادل باشد.
کاهش وابستگی فرزندان به خانه و خانواده در خانواده های تک فرزند سبب احساس تنهایی عمیق، ترویج فرهنگ استقلال طلبی، افزایش میل به فرار، کم شدن قبح تک زیستی و تجرد، کاهش توجه به قداست و اهمیت تشکیل خانواده و افزایش سن ازدواج می شود. در کلان شهر ها که اصولا خانواده ها جدا شده از شبکه خویشاوندی هستند شاهد افزایش آمار کودک آزاری، کودکان رها شده و افزایش بزه هستیم.
5- تضعیف شبکه ی ارتباطی خویشاوندی
تجربه و ادراک مستقیم روابط انسانی در قالب زندگی “خانوادگی” به شکل سنتی آن، احساس ناشی از داشتن “خواهر” یا “برادر” و در شبکه روابط خویشاوندی مثل “عمو”، “عمه”، “دایی” و “خاله” شکل می گیرد که عامل پیوندها و ثبات عاطفی در روابط اجتماعی نخستین افراد است. سیاست تک فرزندی می تواند تبعات مخرب عاطفی داشته و نسل برآمده از این خانواده هارا به سمت انزوا و تنهایی سوق دهد.
در یک خانواده ی کامل با فرزندان بیشتر که به مثابه یک سیستم است هر نسبتی اعم از برادر خواهر عمو عمه خالی و دایی در آن حضور دارند. بر اساس تحقیقات روان شناسان رفتار های پسری است که خواهر ندارد. یک متخصص کودکان و روانکاو معروف انگلیسی، بر این باور است که ارتباط با خواهر و برادر نقشی مهم و اساسی در رشد و شکوفایی کودک ایفا می کند. این ارتباط در او میل به بازی و سرگرمی ایحاد می کند، این امکان را فراهم می سازی تا نقشهای متفاوتی را بازی کند، به او کمک می کند تا خلاقیت و خودجوشی اش را افزایش دهد، به او فرصت می دهد تا خشم و پرخاشگری اش ر اابراز کند و به او می آموزد تا این حس را هدایت کند؛ همان چیزی که او را برای زندگی در جامعه و رویارویی با افراد آماده می کند.
6- کاهش اقتدار والدین
کاهش اقتدار والدین پیامد دیگر تضعیف شبکه خویشاوندی و روابط خانوادگی است. در یک سیستم خانواگی کامل، همگان فرزندان را به پدر و مارشان ارجاع می دهند این کار سبب شکل گیری یک اقتدار دورن شبکه ای و نهادینه شدن الگوی هرمی قدرت در خانواده به صورت غیر مستقیم در ذهن کودک می شود. ایجاد اقتدار توسط خود والدین و به دور از شبکه ی خویشاوندی اصولا آسیب های بسیاری چون بروز خشونت ی ادیکتاتوری والدین را به دنبال خواهد داشت. در صورتی که این اقتدار به شکل طبیعی در درون شبکه خویشاوندی شکل می گیرد. درصورتی که این اقتدار ب هشکل طبیعی در درون شبکه خویشاوندی شکل می گیرد. شبکه ی خویشاوندی در پرورش دینی و مذهبی فرزندان نیز تاثیر مستقیم دارد. الگوپذیری در کودکان امری طبیعی بوده و آنان پیوسته از رفتار اطرافیان خود اثر می پذیرند این نوع آموزش که آموزش مشاهده ای و غیر مستقیم است در تربیت کودک بسیار موثر است.
7- جایگزینی رسانه
رسانه ها مانند دریچه ای به جهان خارج در دیدگاه ها و رفتارهای افراد موثر هستند؛ کم شدن ارتباط کلامی ، در خانواده های کم جمعیت ، سبب حاکمیت رسانه های تصویری می گردد، این امر تغییر الگوی ارتباطی در خانواده را به همراه دارد. کودک یا نوجوانی که از تنهایی رنج می برد به دنبال جایگزینی برای اوقات فراغت خود است در نتیجه به تلوزیون، جاذبه های گرافیکی و هیجان های کاذب در بازی های رایانه ای و دنیای مجازی رو می آورد.
* تلویزیون :
تحقیقات درباره ی رشد شناختی نشان می دهد که تعامل اجتماعی، محرک بسیار مهمی در تکامل رشد است. کودکان مدت زمانی زیادی را صرف تماشای تلویزیون می کنند و فرصت کمتری برای دیگر فعالیت های فیزیکی و تعامل با هم سالان دارند. این امر تعامل اجتماعی را کاهش داده و می تواند تاثیر منفی بر رشد شناختی داشته باشد.
* بازی های رایانه ای :
وابستگی، پرخاشگری، القای ارزش های فرهنگی ناهمخوان و پیامدهای جسمانی اعم از چاقی، دردهای مفصلی، درد مچ، گردن و پیامده های روانی و آسیب رشته های عصبی پیرامونی اعم از شب ادراری و توهم حداقل آسیب های بیان شده برای بازی های رایانه ای هستند که امروزه بیشترین اوقات کودکان تنها ر اپر می سازد.
*اینترنت و ماهواره :
یکی از عوارض اینترنت، اعتیاد به آن است. کاهش رضایت از زندگی و احساس محرومیت در افراد – که از طریق مقایسه وضع خود با دیگران به وجود می آید – از آسیب های این فضای مجازی و برنامه های ماهواره است.علاوه بر این ها افزایش انتظارات، تشدید روحیه ی مصرف گرایی، ارائه سبک زندگی، تضعیف پیبندی مذهبی، تسریع روند یکسان سازی فرهنگ ها از دیگر مضراتی است که می تواند به آن اشاره کرد.
مطابق با تحقیقات انجام شده افرادی که به استفاده از شبکه های اجتماعی اینترنت گرایش بیشتری دارند مشکلاتی از قبیل کاهش سلامت روان، کاهش روابط اجتماعی، غفلت در انجام دادن مسئولیت های مربوط به خانواده، شغل و تحصیلات را گزارش کرده اند.
منبع: تیتر۱
به اشتراک بگذارید :

ارسال نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نظر:
نام:
ایمیل:

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

آخرین اخبار