موقعیت فعلی شما : خانه/فرهنگ و رسانه/کودک پلاس
151460
۰۲ اردیبهشت ۱۳۹۷
هنرمند تئاترحوزه کودک و نوجوان کشور:

جیگی جیگی را صداقت رفتارش ماندگار کرد

آن‌هایی که 80-70 سال از عمرشان گذشته، جیگی جیگی را خوب می‌شناسند. پای حرف‌هایشان از مشهد قدیم که بنشینید، بی شک یکی از چیزهایی که حتماً برایتان تعریف می‌کنند، خاطرات شیرین و خنده دار از این مرد دوست داشتنی است.

به گزارش کودک پرس ، آن‌هایی که 80-70 سال از عمرشان گذشته، جیگی جیگی را خوب می‌شناسند. پای حرف‌هایشان از مشهد قدیم که بنشینید، بی شک یکی از چیزهایی که حتماً برایتان تعریف می‌کنند، خاطرات شیرین و خنده دار از این مرد دوست داشتنی است. رضا کیانیان که در دوران کودکی هنرنمایی جیگی جیگی ننه خانم را از نزدیک دیده است، در کتاب این مردم نازنین درباره او می‌نویسد: در دوران دبستان، وقتی 8، 9 ساله بودم، مطرب دوره‌گردی در مشهد بود به نام «جیگی جیگی ننه‌خانم». نه این‌که اسمش همین باشد، میان مردم به این اسم معروف بود. مرد لاغراندام و بلندی بود با موهای صاف و لخت. سیه‌چرده بود و لباس‌های رنگی ژنده‌ای داشت. شاید از اهالی جنوب خراسان بود.

 

دوتاری داشت و تخته‌چوب کوچکی که روی آن عروسک بُزی بود که مفاصلش تکان می‌خورد. یک تکه ‌نخ به یکی از انگشتان دست راستش بسته بود. همان دستی که با آن به سیم‌های دوتار ضربه می‌زد. سر دیگر نخ به بُز روی تخته وصل بود. وقتی به سیم‌ها ضربه می‌زد، نخ کشیده می‌شد و بُزی تکان تکان می‌خورد. مثل این‌که با آهنگ دوتار می‌رقصید. آوازی به همراه تار می‌خواند که ترجیع‌بندش «جیگی جیگی ننه‌خانم» بود. صدای خسته و خش‌دار او هنوز از ذهنم پاک نشده.

 

وقتی مُرد، قرار بود شهرداری جسد او را به قبرستان گُلشور که خارج از شهر بود، ببرد. هم‌زمان با او، یکی از سرهنگ‌های عالی‌رتبه هم فوت کرده بود. قرار بود او را در صحن حرم امام رضا(ع) دفن کنند. وقتی خانواده سرهنگ مرحوم، سر قبر او بودند و می‌خواستند آخرین وداع را انجام دهند، کسی کفن را از صورت سرهنگ که در گور بود پس می‌زند. همه می‌بینند به جای سرهنگ این «جیگی جیگی ننه‌خانم» است که در گوری در صحن حرم امام رضا(ع) خفته است. جنازه سرهنگ اشتباها به گلشور رفته بود. زمانی که جنازه‌ای در قبر دفن می‌شود، دیگر کسی حق ندارد آن را بیرون بیاورد و به قبر دیگری منتقل کند. «جیگی جیگی ننه خانم» برای همیشه در صحن حرم امام رضا(ع) که می‌گویند قطعه‌ای از بهشت است، در رحمت امام هشتم(ع) ماند».

 

این روزها نام جیگی جیگی بعد گذشت چیزی نزدیک به پنج دهه به واسطه جشنواره بین المللی که به نام او درحال برگزاری است، دوباره در مشهد سر زبان‌ها افتاده.

 

ناصر آویژه، از هنرمندان پُر و خوش سابقه‌ای است که سال‌های سال روی صحنه تئاتر و در قاب تلویزیون برای کودکان و نوجوانان کار تولید و یا بازی کرده است.

 

آویژه متولد 1350 در شهر اهواز است. کارشناسی ادبیات فارسی دارد و دوره جامع کارگردانی را مرکز آموزش فیلمسازی باغ فردوس گذرانده و فارغ‌التحصیل دوره بازیگری از آموزشگاه”مرحوم حمید سمندریان” است.

 

چهار صندوق شادی، “صندوقچه مروارید، طلسم شهر قصه‌، مش مش قلی خان‌-که علاوه بر برگزیده شدن آویژه به عنوان بهترین بازیگر، برنده چند جایزه دیگر از جشنواره کودک اصفهان شد، از معروف‌ترین نمایش‌هایی هستند که او کارگردانی و بازی کرده و از سال1380 تا 1385 بیش از 2000 اجرا در سراسر کشور داشته است.

 

یک تابلو یک حماسه” نوشته و کارگردانی”رضا فیاضی، شیرین تر از کلاغ” نوشته و کارگردانی”هرمز هدایت، پشت صحنه” به کارگردانی”رضا فیاضی، شهر قشنگ” به کارگردانی”محمد مسلمی و… از کارهای تلویزیونی ناصر آویژه است که به عنوان بازیگر در آن‌ها نقش آفرینی کرده. جمعه به جمعه، خونه به خونه هم جزو معروف‌ترین کارهای او در قاب تلویزیون است.

 

او همچنین عضو هیئت انتخاب بخش تئاتر نخستین جشنواره ملی جوان سال 90 و نوزدهمین جشنواره بین المللی کودک همدان سال 91 بوده و نمایش‌هایش علاوه بر ایران در کشورهای ایتالیا، اسپانیا و دبی به روی صحنه رفته و با اقبال مخاطبان روبه رو شده است.

 

آویژه با نمایش جیگی جیگی سلام در جشنواره بین المللی جیگی جیگی حضور دارد و سه اجرای این نمایش عروسکی در مجتمع امام خمینی(ره) خواجه ربیع، بهانه‌ای شد تا با این هنرمند حوزه کودک و نوجوان به گفت وگو بنشینیم.

 

  • اصلاً از کجا شخصیت جیگی جیگی را شناختید؟ 

من اولین بار اسم جیگی جیگی را از زبان استاد داود کیانیان شنیدم. وقتی ایشان قصه را برایم تعریف کردند، من به شدت شگفت زده شدم. با خودم فکر می‌کردم که ما آدم‌ها به راحتی چه طور در مورد دیگران قضاوت‌های اشتباه می‌کنیم و آنها را به خوب وبد و سیاه و سفید تقسیم می‌کنیم و زمانی متوجه این اشتباه می‌شویم که زندگی‌ آن آدم به پایان رسیده است. این بخش از زندگی شخصیت جیگی جیگی برای من جالب بود که یک انسانی را می‌بینیم که در نگاه اول صاحب هیچ جایگاهی نیست و بی‌خانمان است و مردم عامه آن را به عنوان یک مطرب می‌شناسند؛ اما این فقط یک طرف ماجراست. بعد دیگر داستان جیگی جیگی حکایت آدمی است که قصد و نیتش کار ارزشمندی مثل شاد کردن مردم است.

 

 

  • چه چیزی شما را ترغیب کرد که تصمیم بگیرید برای این شخصیت یک نمایش تولید کنید؟

همان طور که گفتم زندگی جیگی جیگی برایم خیلی جذاب شده بود و یک علاقه قلبی به او پیدا کرده بودم. با وجود اینکه من اصلا جیگی جیگی را تا به حال ندیده‌ام. بعد از صحبت‌های آقای کیانیان، ایشان کتاب مطرب عشق که روایت‌هایی از او در آن نقل شده بود را به من معرفی کردند. گفت وگوهایی هم با برومند، نویسنده کتاب داشتم. پس از خواندن آن کتاب و نمایش‌نامه‌های مربوط به او، و دیدن فیلم‌‌هایی که در رابطه با شخصیت جیگی جیگی ساخته شده بود، تصمیم گرفتم که برداشتی آزاد از فیلم‌نامه استاد کیانیان و خاطرات مربوط به او داشته باشیم و یک نمایش با محوریت جیگی جیگی به روی صحنه ببرم. کار نویسندگی این نمایش را هم همسرم، گیتا داودی انجام داد.

 

اما یکی از مسائلی که من را خیلی مصمم به انجام به این کار کرد، شباهت‌هایی است که زندگی هنرمندانی مثل من با جیگی جیگی دارند. بیشتر بچه‌هایی که کار کودک می‌کنند، در یک مقطعی مجبور به اجرای نمایش سیار شده‌اند و یادم هست وقتی شروع به کار می‌کردیم، یک عده می‌گفتند باز این مطرب‌ها آمدند. مثلا می‌گفتند که کِی می خواهید دست از این بچه بازی‌ها بردارید؟ ولی این چیزها برای من مهم نبود و هدفم همان شاد کردن دل بچه‌ها بود.

 

  • شما اسم نمایشتان را جیگی جیگی سلام گذاشتید؛ این کار قرار است بخشی از زندگی جیگی جیگی را روایت کند؟

قصه جیگی جیگی سلام در شب پایان زندگی‌اش می‌گذرد و او در این شب درحال یادآوری رویاهای، آرزوها و حتی ناکامی‌ها و چیزهایی که می‌خواسته و به آن نرسیده، است. البته همه چیزهایی که مخاطب در نمایش می‌بیند در واقعیت اتفاق نیفتاده و ما بعضی خرده روایت‌ و اتفاق‌ها را خودمان اضافه کردیم. بخشی از نمایش‌ هم نریشن خاطره‌ای خواهد بود که رضا کیانیان از جیگی جیگی دارد و در کتابشان به آن اشاره کرده‌اند.

 

  • مخاطب جیگی جیگی سلام قرار است کدام گروه‌های سنی باشند؟

شاید در نگاه اول با توجه به سابقه‌ای که از من سراغ دارند، فکر کنند این نمایش را برای کودکان نوشته‌ام. اما این بار برخلاف گذشته، نوجوانان را هدف قراردادم و جیگی جیگی سلام را برای آنها آماده کنم. من خودم این کار را از جنس بیوگرافی می‌دانم و همان طور که می‌دانید، نمایش‌های این چنینی خیلی فراز و نشیب ندارند، ولی ما یک سری چیزهایی به داستان اضافه کردیم که به جذابیتش افزوده شود تا مخاطب نوجوان ما خیلی راحت‌تر با آن ارتباط برقرار کند و در عین حال با شخصیت جیگی جیگی هم آشنا شود.

 

درجایی از صحبت‌هایتان گفتید که جیگی جیگی کار ارزشمندی مثل شاد کردن مردم را انجام می‌داده، در نمایش شما چه قدر به این شادی و شاد کردن پرداخته شده است؟

 

در جایی از نمایش جیگی جیگی سلام او می‌گوید: من یک مطربم. یک مطربی که مردم رو شاد می‌خواد، دلتون رو از غصه آزاد می‌خواد. اصلاً بن مایه نمایش ما شادی و شادی آفرینی است. چون الان در زمانه‌ای زندگی می‌کنیم که اتفاقات و جنگ‌ها و خشونت‌های دور و برمان، مردم را به غم عادت داده و بچه‌ها دارند با این ناراحتی و غم بزرگ می‌شوند. من فکر می‌کنم این پیام شادی که جیگی جیگی سلام حامل آن است، پیام خوبی باشد. کما اینکه اصلا هدف جشنواره هم همین مساله است.

 

  • فکر می کنید جیگی جیگی سلام با توجه به محتوایی که دارد،در زمان اجرا چقدر مورد اقبال مخاطب هدف قرار بگیرد؟

تا زمانی‌که به صورت رسمی برای مخاطب اجرا نرفته‌ باشیم، خیلی نمی‌شود از این صحبت کرد که آیا نمایش با اقبال تماشاگر روبه رو می‌شود یا نه. بالاخره من به عنوان کارگردان تا موقعی که خودم از کاری که قرار است اجرا کنم رضایت قلبی نداشته باشم، به هیچ عنوان آن را به روی صحنه نمی‌برم. اما داستان جیگی جیگی سلام به نظرم قصه خوبی از آب درآمده است و درساختار هم ما با اضافه کردن بخش‌های موزیکال به نمایش، سعی کردیم آن را در عین سادگی جذاب کنیم. من نسبت به دیده شدن کار توسط تماشاگران خیلی امیدوارم.

 

به نظرتان راز جاودانگی شخصیتی مثل جیگی جیگی بعد از هفتاد سال در اذهان مردم چه بوده است که وقتی می‌خواهند از مشهد قدیم صحبت کنند، حتماً یکی از بخش‌های آن معرفی این آدم است؟

 

جیگی جیگی یک آدمی بوده که در عین سادگی و صداقت هدفش را که شاد کردن مردم بوده را دنبال می‌کرده، درحالی که شاید از بیرون و از نگاه مردم دید خوبی نسبت به او وجود نداشته است. جالب اینجاست که وقتی زندگی‌اش به پایان می‌رسد، تقدیر بازی عجیبی را برایش را رقم می‌زند و او را ماندگار می‌کند. من در بچگی بارها این جمله به گوشم خورده بود که بعضی‌ها زندگی باشکوهی دارند، ولی مرگی دارند که برایشان افتخارآفرین نیست. اما عده دیگر زندگی سختی دارند، ولی در عوض مرگشان باشکوه است. دسته دیگری هم هستند که هم زندگی‌شان باشکوه است و هم مرگشان. من فکر می‌کنم جیگی جیگی جزو دسته دوم این آدم‌هاست که با مرگش بیستر شهرت پیدا کرد. به نظرم همین صداقت در رفتار و سادگی او باعث شده که پس از این همه سال هنوز مردم به یادش باشند و به شخصیتی ماندگار تبدیل شود.

به اشتراک بگذارید :

ارسال نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نظر:
نام:
ایمیل:

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

آخرین اخبار